انتشار یافته در شماره ۴۰ فصلنامه طب در ورزش
در سالهای اخیر، پژوهشهای متعددی به بررسی تفاوتهای مبتنی بر جنس در بروز آسیبهای ورزشی پرداختهاند. یکی از حوزههای مهم در این زمینه، نقش هورمونهای جنسی زنانه و ویژگیهای آناتومیک اختصاصی زنان در افزایش خطر برخی آسیبهای عضلانی-اسکلتی است. مطالعات اپیدمیولوژیک نشان دادهاند که زنان در مقایسه با مردان، بیشتر دچار آسیبهایی مانند پارگی رباط صلیبی قدامی (ACL)، درد پاتلوفمورال، پیچخوردگی مچ پا و آسیبهای استرسی استخوان میشوند. این تفاوتها حاصل مجموعهای از عوامل زیستی، بیومکانیکی و عصبی-هورمونی هستند. نوسانات هورمونهای جنسی — بهویژه استروژن، پروژسترون و ریلکسین — میتوانند خواص مکانیکی رباطها و تاندونها را تغییر دهند، در حالیکه ساختار لگن و زوایای اندام تحتانی نیز بر بیومکانیک حرکتی زنان تأثیر میگذارند. درک این ارتباطات میتواند به طراحی برنامههای پیشگیری از آسیب و بهبود عملکرد ورزشی در زنان کمک کند.
نوسانات هورمونی و تأثیر آن بر خصوصیات مکانیکی رباطها
هورمونهای جنسی زنانه دارای گیرندههایی در بافتهای مختلف از جمله رباطها، تاندونها، عضلات و بافت همبند هستند. استروژن یکی از مهمترین این هورمونهاست که با افزایش سطح خود در مرحله فولیکولار و تخمکگذاری، بر متابولیسم کلاژن اثر میگذارد. استروژن موجب افزایش تجزیه کلاژن نوع I و III و کاهش پیوندهای عرضی بین فیبرهای کلاژنی میشود، در نتیجه، سفتی و مقاومت کششی رباط کاهش مییابد. این تغییرات، بهویژه در رباط صلیبی قدامی زانو، باعث افزایش شلی مفصلی (Joint Laxity) میشود و احتمال آسیبدیدگی در حرکات ناگهانی و تغییر جهت را بالا میبرد. در مقابل، پروژسترون در فاز لوتئال چرخه قاعدگی باعث پایداری نسبی ساختار بافت همبند و کاهش میزان شلی مفصل میشود. برخی مطالعات همچنین به نقش هورمون ریلکسین اشاره کردهاند که با افزایش قابلیت کشش بافتهای لیگامانی، احتمال پارگی ACL را بیشتر میکند.بنابراین، فازهای مختلف چرخه قاعدگی ممکن است بر میزان خطر آسیب تأثیرگذار باشند، و ورزشکاران زن در فاز تخمکگذاری (که سطح استروژن بالا است) بیش از سایر فازها در معرض آسیبهای لیگامانی قرار دارند.
تأثیر هورمونها بر کنترل عصبی-عضلانی و الگوهای حرکتی
علاوه بر اثرات مکانیکی، هورمونهای جنسی بر عملکرد سیستم عصبی مرکزی و کنترل عصبی-عضلانی نیز تأثیر دارند. استروژن میتواند حساسیت گیرندههای عصبی، تحریکپذیری نورونهای حرکتی و هماهنگی بین عضلات آنتاگونیست و آگونیست را تغییر دهد.در نتیجه، در مراحل خاصی از چرخه قاعدگی ممکن است زمانبندی انقباض عضلات اطراف زانو و لگن دچار اختلال شود. مطالعات الکترومایوگرافی (EMG) نشان دادهاند که زنان در هنگام فرود از پرش یا تغییر جهت، الگوی فعالسازی عضلات متفاوتی نسبت به مردان دارند — از جمله تأخیر در فعالسازی عضلات همسترینگ و افزایش وابستگی به عضله چهارسر ران. این الگوی حرکتی باعث افزایش نیروی والگوس در زانو (Knee Valgus Moment) و افزایش نیروهای برشی در ACL میشود. همچنین ضعف نسبی عضلات گلوتئوس مدیوس و ماکسیموس در زنان باعث کاهش کنترل پایداری لگن و زانو در حرکات دینامیک میگردد.تغییرات هورمونی از طریق تأثیر بر عملکرد سیستم عصبی-عضلانی، احتمال بروز آسیبهای غیرتماسی (Non-contact injuries) را افزایش میدهند، بهویژه در ورزشهایی مانند فوتبال، بسکتبال و هندبال که شامل حرکات پرشی و تغییر جهتهای سریع هستند.
تفاوتهای آناتومیک و بیومکانیکی بین زنان و مردان
ویژگیهای ساختاری بدن زنان نیز در بروز آسیبهای خاص نقش دارند. لگن عریضتر در زنان موجب افزایش زاویه Q (زاویه بین محور فمور و تیبیا) میشود، که این امر فشار بیشتری بر مفصل پاتلوفمورال وارد کرده و خطر ناهنجاریهای حرکتی زانو مانند والگوس را افزایش میدهد.علاوه بر آن، مطالعات MRI نشان دادهاند که رباط صلیبی قدامی در زنان قطر و سطح مقطع کوچکتری نسبت به مردان دارد و همین موضوع باعث حساسیت بیشتر آن نسبت به تنش مکانیکی میشود. نسبت طول تنه به اندام تحتانی در زنان متفاوت است و ممکن است مرکز ثقل بدن را تغییر دهد.از سوی دیگر، تفاوتهای ترکیب بدنی — مانند درصد چربی بیشتر و توده عضلانی کمتر — نیز بر ظرفیت جذب نیرو و کنترل دینامیک مفصل اثر میگذارند. این ویژگیها در کنار تفاوتهای در قدرت عضلات همسترینگ و گلوتئال، باعث میشوند زنان در هنگام فرود یا دویدن در وضعیتهای پرخطر بیومکانیکی قرار گیرند.
چرخه قاعدگی، داروهای ضدبارداری و الگوی آسیبها
چرخه قاعدگی دارای فازهای مختلفی است که در هر یک، سطوح هورمونها متفاوتاند. تحقیقات نشان دادهاند که بیشترین میزان آسیبهای لیگامانی در مرحله تخمکگذاری مشاهده میشود که در آن سطح استروژن بالا و سطح پروژسترون پایین است. در مقابل، در فاز لوتئال، احتمال آسیب کاهش مییابد. مطالعات اخیر اثر استفاده از قرصهای ضدبارداری ترکیبی (Combined Oral Contraceptives) را بر بروز آسیبهای ورزشی بررسی کردهاند. این داروها با تثبیت نوسانات هورمونی، سطح استروژن را یکنواختتر کرده و به نظر میرسد میزان شلی رباط و خطر پارگی ACL را کاهش دهند. با این حال، نتایج در همه مطالعات یکسان نیست و نیاز به کارآزماییهای بالینی گستردهتر وجود دارد.در مجموع، بررسی فاز چرخه قاعدگی هنگام برنامهریزی تمرینات ورزشی و رقابتها بهویژه در ورزشکاران نخبه زن میتواند به پیشگیری از آسیب کمک کند.
پیامدهای بالینی و راهکارهای پیشگیری
با توجه به تأثیرات چندگانه هورمونها و ساختار آناتومیک بر خطر آسیب، طراحی برنامههای پیشگیری اختصاصی برای زنان اهمیت فراوانی دارد. برنامههای تمرینی باید بر بهبود کنترل عصبی-عضلانی، افزایش قدرت همسترینگ، تقویت عضلات لگن و بهینهسازی الگوی فرود تمرکز داشته باشند.تمرینات هدفمند مانند Neuromuscular Training، Balance Training و Plyometric Drills میتوانند ریسک آسیب ACL را تا ۵۰٪ کاهش دهند. همچنین آگاهی از فاز چرخه قاعدگی و در نظر گرفتن آن در حجم تمرین، میتواند احتمال بروز آسیب را کمتر کند.از نظر بالینی، ارزیابیهای جامع شامل بررسی ثبات لیگامانی، هماهنگی حرکتی، و وضعیت هورمونی باید بخشی از معاینات پیشفصل ورزشکاران زن باشد.
دکتر ساناز کبیری-متخصص پزشکی ورزشی/نایب رئیس هیات پزشکی ورزشی استان تهران
ارسال نظر